رمان سودای عشق را در این مطلب از مجله بانوان صورتیها برای شما فرآهم آوردهایم. رمانی با موضوع عاشقانه و متفاوت که امیدواریم از مطالعه آن لذت ببرید. بهتر است پیش از دانلود رمان سودای عشق خلاصهی آن را مطالعه کنید.
دانلود رمان سودای عشق
خلاصهای از رمان سودای عشق:
داستان رمان سودای عشق داستان زندگی دختری به نام سپیده است. سپیده دختری شلوغ و بازیگوش است که یک دوست صمیمی به نام سحر دارد. در این میان یک روز مادر سپیده به او اطلاع میدهد که پسر عمهاش آرش از خارج به ایران برمیگردد. پارسا پدر و مادر خود را در بچگی از دست داده و پدر و مادر سپیده سرپرستی او را به عهده گرفتهاند. با ورود پارسا به زندگی سپیده جریاناتی روی میدهد که...
قسمت کوتاهی از رمان سودای عشق:
سهامم رو فروختم و با فروش خونه بدهی پارسا وصول شد. اما رابطهمون با سپهر بهم خورد. چون سپهر هم ورشکست شد. رابطهام با تنها خواهرم قطع شد. حالا که دارم فکر میکنم میبینم اصرار خودم بود. تا الان فکر میکردم پارسا باعث شد من سهمم رو بگیرم و سپهر زمین بخوره. همیشه بعد از جدایی پارسا رو مقصر میدونستم. بطور پنهانی با الهام رفت و آمد میکردم. آخه پارسا و سپهر دعوای بدی با هم گرفتن. البته مقصر سپهر بود. تنها نقطه ضعف پارسا من بودم، سپهر درست دست رو نقطه ضعف پارسا گذاشت: "این خواهر زن بیغیرت من، مارو به این روز انداخت و تو اغفالش کردی" من و الهام قربانی این دو نفر شدیم. در نبود الهام خیلی گریه میکردم و رفت و آمد مثلا پنهونیمون آرومم نمیکرد. چند ماه بعد از همهی این تنشها پارسا کار دبی رو واگذار کرد و با پولی که بدستش رسید بابت سهم من خونهی کوچیکی خرید و به نامم کرد. البته در مقایسه با خونهی قبلمون میگم کوچیک! و این رو یادم رفت بگم که ما شدیم مستاجر اون مالکی که خونمون رو بهش فروختیم. از اونجا نقل مکان نکردیم. من نمیخواستم کسی ازم آزرده دل بشه. نمیخواستم مردی رو که دوستش داشتم و شوهرم بود، که در بدترین شرایط زندگیم مثل کوه استوار پشتم بود رو گرفتار ببینم. این حقم بود که ازش دفاع کنم. از ته قلبم نمیخواستم سپهر دچار مشکل بشه. هر چند که قبل از بیرون کشیدن سهامم، که تو سالهای آخر رشد زیادی کرده بود، سپهر در حال ورشکست شدن بود. متاسفانه من بهش دامن زدم. مطمئنم اگه تو شرایط بهتری سهامم رو میخواستم سپهر هرگز ازم ناراحت نمیشد. یک سال دیگه هم گذشت. وارد پنجمین سال ازدواجمون میشدیم. تصمیم گرفتم سالگرد ازدواجمون رو جشن بگیرم. میدونستم که الهام و سپهر نمیان. پس دعوتشون نکردم.
لینک دانلود رمان سودای عشق: