رمانهای عاشقانه معمولا برای همهی بانوان و دختران رمان دوست، جذاب بوده و زیبایی خاصی دارد اما در این مطلب از صورتیها رمانی را با عنوان دانلود رمان حذر از عشق آماده کردهایم که ژانری بسیار متفاوت و جذاب داشته و با قلم افسانه فیاضی نویسندهای جوان نوشته شده است. امیدواریم با مطالعه بخشهای جذاب رمان حذر از عشق این رمان را دانلود کنید. با ما همراه باشید.
دانلود رمان حذر از عشق
رمان حذر از عشق با قلمی بسیار ساده و با ژانری اجتماعی و عاشقانه توسط افسانه فیاضی نوشته شده است. در ادامه خلاصه و قسمت کوتاهی از این رمان را میخوانید.
خلاصهای از رمان حذر از عشق:
داستان رمان حذر از عشق داستان زندگی دختری به نام یلدا بوده که عاشق درس و دانشگاه است. یلدا ساکن شهر تهران است ولی در دانشگاه شیراز قبول شده و مجبور به رفتن میشود. خوابگاه دانشگاه شیراز در دست تعمیر است و یلدا باید به دنبال خانهای بگردد در این میان یکی از استادان شرور دانشگاه قصد فریب دخترک را دارد که به کمک راننده تاکسی نجات پیدا کرده و خانهای امن برای خود پیدا میکند...
قسمت کوتاهی از رمان حذر از عشق:
منتظر پاسخ نشد و به سرعت دور شد. با خود گفتم تو هم یا خیلی بیکاری یا خیلی دیوانه تصمیم گرفتم اصلا وارد خانه نشوم کمی تامل میکنم بعد که راننده رفت به دنبال محلی دیگه میگردم. اما کجا من دو روز گذشته را گشتم اما ناکام ماندم حتی بدترین خطرها تهدیدم میکرد از آن گذشته فقط چند روز به شروع کلاسها مانده بود و بدتر از آن هنوز با خانوادهام تماس نگرفته بودم و آنها از من کاملا بیاطلاع بودن. دل به دریا زدم و نگاه دقیقتری به در چوبی انداختم آنقدر قدیمی بود که آدم را به یاد عکسهای دوره قاچار میانداخت و جالب اینکه من این مدل خانهها را دوست داشتم خانههای قدیمی زنگ نداشتن تکهای فلز به شکل مستطیل که تقریبا سنگین هم بود گوشه ورودی در کار گذاشته شده بود که به اصطلاح سادهتر به آن دق الباب میگفتن. پس دق الباب را در دست گرفتم و به آهن دایره شکل موازات آن چند ضربه زدم مدتی را پشت در به انتظار ماندم تا اینکه زنی حدودا ۵۵ ساله یا شاید هم بیشتر در را به رویم باز کرد با خوش روی سلام دادم با کمی تعجب که کاملا در چهرهاش مشخص بود و لبخندی زیبا جوابم را داد همان طور که راننده گفته بود گفتم برای اجاره اتاق آمدهام دانشجو هستم و در این شهر غریبم همسایگان با وصف مهربانی و محبت شما آدرس اینجا را به من دادن چند روزی هست دنبال مکانی برای اجاره میگردم. زن لبخند مهربانش را بار دیگر به صورت خستهام پاشید و گفت بیا تو دخترم وارد شدم از دالان نسبتا بلندی رد شدم و به حیاط رسیدیم مساحت حیاط زیاد نبود اما انقدر با صفا بود که احساس سر زندگی و شادابی کرد.....
لینک دانلود رمان حذر از عشق:
به پایان دانلود رمان حذر از عشق رسیدیم. امیدواریم از خواندن این رمان لذت برده باشید. ممنون از همراهی شما کاربران عزیز.