صورتیها: اگر به دنبال رمانی هستید که موضوع عاشقانه دارد ولی داستان آن متفاوت است ما به شما رمان جزای عشق را پیشنهاد میکنیم. رمان جزای عشق را میتوانید در ادامه این مطلب دانلود کرده و مطالعه کنید. بهتر است پیش از دانلود رمان جزای عشق خلاصهای از داستان آن را مطالعه کنید تا با موضوع بیشتر آشنا شوید. همراه ما باشید.
دانلود رمان جزای عشق
خلاصهای از رمان جزای عشق:
داستان رمان داستان زندگی دختری است که روزی با پسری تصادف میکند و به خاطر قطع عضو دختر، پسر مجبور به ازدواج با این دختر میشود چون طبق قانون رمان در هر تصادفی که اتفاق میافتد اگر قطع عضوی صورت گیرد راننده مجبور به ازدواج با آن فرد خواهد شد. پایان خوش
قسمت کوتاهی از رمان جزای عشق:
به چشماش نگاه کردم. من چه مشکلی میتونم با این پسر چشم سبز داشته باشم؟ پسری که از زمانی که دیدمش حواسش به من بوده؟ پسری که چندین ماه به خاطره من برنگشته پیش خانوادش توی فرانسه و مونده تا جوابش رو بدم! پسری که چندین بار درخواستش رو برای رفتن به رستوران رد کرده بودم و حالا بعد از سه ماه اصرار کردن بالاحره قبول کرده بودم! پسری که روبه روم نشسته بود و ازم میخواست باهاش ازدواج کنم! پسری که برادر مردیه که قبلا زنش بودم! زن اجباریش! مشکل همین جا بود! حتی اگه خودش هم با این موضوع مشکلی نداشت مطمئن بودم که مسیا اگه بفهمه مخالفت میکنه و منم دلم نمیخواست میونهی این دوتا برادر و بهم بریزم! پالتوم رو به خودم نزدیکتر کردم و و باز نگاهش کردم! خدایا چی باید بهش میگفتم؟ سکوتم رو که دید گفت: سکوتت رو بزارم به حساب آره؟ بازم چیزی نگفتم! نمیتونستم به خودم دروغ بگم! ازش خوشم اومده بود! از صدای بم مردونش که درست مثل لالایی به آدم آرامش میداد! از جذابیت نگاهش خوشم میاومد! از رفتارهای آروم و متینش که گاهی شیطون میشد! از لبخندهای کمرنگش! از همه چیش خوشم میاومد! ولی اون مال من نبود! نفسش رو داد بیرون و گفت: ببین نهال اگه خودت با من مشکلی نداری اگه مشکل کس دیگهای نیست، باور کن هر چی باشه من حلش میکنم! باهم حلش میکنیم! من هیچ مشکلی با این قضیه ندارم! اگه تو با من باشی، دیگه هیچ چیز دیگهای برام اهمیت نداره! نه! قبول نمیکنی! خوب تو بگو ببین قبول میکنم یا نه!