صورتیها: رمان مبحس را در این مطلب میتوانید دانلود کنید. این رمان موضوعی عاشقانه دارد و برای کسانی که به دنبال رمانهای خواندنی هستند بسیار مناسب میباشد. برای دانلود رمان محبس میتوانید به انتهای مطلب مراجعه کنید ولی پیشنهاد میکنیم قبل از این کار قمت کوتاه و خلاصه رمان محبس را مطالعه کنید.
دانلود رمان محبس
خلاصهای از رمان محبس:
داستان رمان، داستان زندگی دختری به نام ترگل است که پلیس است. ماموریتی به ترگل داده میشود که به سمت دبی راهی شود. اما در یک عملیات جدید و غیر منتظره برخلاف انتظار ترگل، ترگل شکار عملیات شده و زندگیاش تغییر میکند. رئیس بزگترین باند قاچاق دختران زندگی ترگل را نابود میکند ولی ترگل در پی تنفر است که اتفاقاتی خلاف تصورش رخ میدهد.
قسمت کوتاهی از رمان محبس:
منتظر و کنجکاو انتظارش را میکشیدم.. دقایقی کوتاه که برایم هزاران سال را گذشت کوهیار وارد شد.. اما اینبار در آغوشش دو فرشته را محصور دستانش کرده بود.. اشکهای ناشی از شوق از چشمانم سرازیر شدند.. کوهیار با عشق به ان دو کودک نگاه میکرد و وقتی نزدیکم شد به ارامی هردویشان را به آغوش گرم و مادرانهام که عجیب دلتنگ کودکانش بود سپرد.. با لذتی وصف نشدنی به چهرههای سپیدشان که رگههای قرمز درونشان خودنمایی میکرد خیره شدم.. به چشمهای درشت و مژههای پرپشتشان خیره شدم.. پسرم همانند من چشم رنگی و بور بود و دخترم همانند کوهیار چشم مشکی و مو مشکی بود.. به آرامی هر دو را بوسیدم و چشمهایم را بستم و بابت این خوشبختی بسیار خدا را شکر کردم.. صدای تقهای آمد. پلکهایم را با تعجب گشودم.. با دیدن مامان و تیام که وارد اتاق شدند بغص کردم و اشکهایم که بیقراری میکردند بر روی گونههایم مروارید ریزان غلتیدند. مامان با لبخند کنارم نشسته بود و دم گوش بچهها اذان میگفت.. تیام با لبخند دستش را روی شانه کوهیاری گذاشته بود که با عشق به این خانواده نگاه میکرد.. تاحالا نمیدانستم.. اما کوهیار قربانی هوسی بود که پدرش در دل خانوادهاش کاشته بود.. و حال نه مادری داشت تا نوازشش کند و نه پدری که به شانههایش تکیه کند.
لینک دانلود رمان محبس:
لینک منبع: