در این مطلب از مجله بانوان صورتیها کتاب صوتی قصه عینکم اثری از رسول پرویزی را آماده کردهایم. پیشنهاد میکنیم پیش از گوش دادن به این کتاب صوتی خلاصهی آن را مطالعه کنید تا با داستان کتاب بیشتر آشنا شوید.
کتاب صوتی قصه عینکم
خلاصهای از کتاب قصه عینکم:
کتاب قصه عینکم، داستان کوتاهی است که به دفعات در میان جوانان و کودکان ایرانی دست به دست شده است که یکی از نوشتههای ارزشمند رسول پرویزی به شمار میآید. همانطور که از اسم این کتاب صوتی مشخص است مضمون داستان کوتاه با عینکی شدن نویسنده ارتباطی مستقیم دارد.
قسمت کوتاهی از کتاب قصه عینکم:
حالا کلاس سخت در خنده فرو رفته، من بدبخت هم دست و پایم را گم کردهام. گنگ شدهام. نمیدانم چه بگویم. مات و مبهوت عینک کذا به چشمم است و خیره خیره معلم را نگاه میکنم. این بار سخت از جا در رفت و درست آمد کنار نیمکت من. یک دستش پشت کتش بود، یک دستش هم آماده کشیدن زدن. در چنین حالی خطاب کرد: «پاشو برو گمشو! یا الله! پاشو برو گمشو!» من بدبخت هم بلند شدم. عینک همانطور به چشمم بود و کلاس هم غرق خنده بود. کمی خودم را دزدیدم که اگر کشیده را بزند به من نخورد، یا لااقل به صورتم نخورد. فرز و چابک جلو آقا معلم در رفتم که ناگهان کشیده به صورتم خورد و سیم عینک شکست و عینک آویزان و منظره مضحک شد. همین که خواستم عینک را جمع و جور کنم دو تا اردنگی محکم به پشتم خورد. مجال آخ گفتن نداشتم، پریدم و از کلاس بیرون جستم.
در ادامه به کتاب صوتی قصه عینکم نوشته رسول پرویزی در یک قسمت با صدای فرح بدیعی گوش فرا دهید.
کتاب صوتی قصه عینکم:
پخشکننده صوت
امیدواریم از گوش کردن به کتاب صوتی قصه عینکم لذت برده باشید. ممنون که همراه ما بودید.
لینک منبع: