هر رمان و داستانی مضمون خاص و ژانری متفاوت برای خود دارد. در این مطلب از مجله بانوان صورتیها رمانی با عنوان رمان لیلی بی وفا را آماده کردهایم که ژانری اجتماعی و عاشقانه داشته و پیشنهاد میکنیم این رمان را از دست ندهید و به آرشیو رمانهای خود بیافزایید. برای دانلود رمان لیلی بی وفا میتوانید به انتهای مطلب مراجعه کنید.
دانلود رمان لیلی بی وفا
خلاصهای از رمان لیلی بی وفا:
داستان در مورد زندگی دختری به نام ارغوان است. ارغوان دختر بزرگ خانوادهای مذهبی هدایت است که نام نیکشان اعتبار و سرمایه محله است. ارغوان قرار است به زودی با پسر یکی از بزرگان ازدواج کند. همهی تدارکات مراسم آماده است ولی در این میان سروکلهی فردی از گذشتهی پنهان و تاریکی ارغوان پیدا میشود که اگر آشکار شود….
قسمت کوتاهی از رمان لیلی بی وفا:
باد معتدل پاییزی که از حفرهی پنجره مربعی شکل با آن پردهی کرکرهایش که همیشهی خدا بالا بود و در تابستان آفتابش و در زمستان هوای تاریک و ابریاش داخل اتاق میشد بادکنکها را به تکان خوردن وا میداشت. بادکنکهای طلایی دور تا دور پنجرهها قرار گرفته بودند و هر از گاهی یک کودک پنج-شش ساله میآمد و یکی از آنها را به کودک هم سن و سالش هدیه میداد و سراغ بقیه آنها میرفت. از عروس، عروس گفتنهایشان دلم غنج میرفت. خنده یک لحظه هم از لبهایم جدا نمیشد. زنان فامیل و همسایه مدام دست میزدند و کل میکشیدند. مردها هم در حیاط، صلوات میفرستادند و به آقاجون تبریک میگفتند. تبریک هم داشت! وصلت با این خانواده، آرزوی هر پدری بود. همین ده دقیقهی پیش «بله» را گفته بودم؛ اما خیلی زود از روی آن مبل مزین شده با گلهای یاس، لاله و آن اکلیلهای طلایی که روی آن نقش بسته بود، رفته بود. راضیه لبخند زنان روی صندلی داماد جا خوش کرد و گفت:
– چه خانوادهی بااصالتی! کاش یکی هم بود ما رو میگرفت! به خدا جونم به لب رسید که یه خواستگار دکتر، مهندس داشته باشم؛ همه یا بقال بودند یا محتاج پول بابا!
تکخندی زدم و با انگشتهای بلند و استخوانیام روسری ساتن صورتیاش را نوازش کردم و گفتم:
– نگران نباش! همه که قرار نیست با پول و مقام و کار عالی خوشبخت بشن. شاید قسمت تو اینه با یه بقال ازدواج کنی و باز هم خوشبخت بشی.
پوزخند مسخرهای زد و با چشمغره از روی صندلی بلند شد.
لینک دانلود رمان لیلی بی وفا:
لینک منبع: