رمانها موضوعات مختلفی دارند که هر شخصی مطابق با موضوع دلخواه خود رمانی را انتخاب کرده و شروع به خواندن میکند، ولی پیشنهاد مجله صورتیها به شما این است که اگر علاقهمند به رمان نیستید رمانهای متفاوت با موضوعات مختلف بخوانید تا بتوانید رمان دلخواه خود را پیدا کنید و در آن سبک به مطالعه بپردازید. توجه کنید که خواندن رمان فقط یک سرگرمی نیست و میتواند تجربیات فراوانی را به شما آموزش دهد. در این مطلب از مجله زنانه و دخترانه صورتیها برای شما کابران عزیز دانلود رمان دار مکافات را آماده کردهایم که امیدواریم بپسندید.
شما میتوانید برای دانلود رمان دار مکافات به انتهای مطلب مراجعه کنید. اما پیش از دانلود رمان دار مکافات پیشنهاد میکنیم خلاصهی این رمان را مطالعه کنید.
دانلود رمان دار مکافات
خلاصهای از رمان دار مکافات:
داستان رمان دربارهی زندگی پسری است به اسم امیرسام که در زندگی با مشکل بزرگی که ریشه در گذشتهی تلخ و شومش دارد روبرو است و در این میان هیچکس جز خودش را مقصر نمیداند. اطرافیان و خانوادهاش حل شدن مشکل را فقط در عاشق شدن او میدانند. اما هر کس تعریفی از عشق دارد و امیرسام نیز با تعریفی که از عشق برای خود دارد درصدد رسیدن به آن است و برای رسیدن به عشق به هر کاری دست میزند.
حتی خشکاندن ریشهی عشقی که در قلب دو نفر دیگر، دو عاشق واقعی، جوانه زده بود؛ غافل از اینکه عشق، فراتر از چیزی است که او شناخته است.
قسمتی از دانلود رمان دار مکافات:
با حرص دستمال گردگیری رو روی ساعت کشیدم. عادت داشتم زیر لب غر بزنم ولی این مورد رو نمیشد چون کلاغها به گوش بودن. قراره برگرده؟! پس چرا کسی خوشحال نیست. شاید تنها خاطره مشترکمون دعوا سر بچه گربهها باشه ولی حتی خبر اومدنش هم تنم رو میلرزونه. خیلی بده، خیلی بده، اصلا بد یعنی چی؟! تعبیر شما از بد چیه؟! برای من نه سرطان مامان بده، نه مرگ بابا بده، نه آسم خودم بده و نه حتی بیپولی بده، شاید هم بد باشن ولی بد کمرنگن. برای من فقط اومدن یه نفر و بهم زدن آرامش مامان بده.
طلایه خانم: زود باش دیگه جون بکن، یه ساعته نتونستی یه ساعت ناقابل رو تمیز کنی؟! تا چند ساعت دیگه ارباب و خانم میرسن. طلایه سرکارگر عمارت پهبدها است، یه زن چاق و قد بلند با چشمهای توسی خوشرنگ ولی خشن، بیشتر بهش میاومد آقا باشه تا خانم.
به خودم اومدم و به طرز خیلی مظلومی جوری که میدونستم نرم میشه گفتم: طلایه خانم خودتون که میدونید من آسم دارم چرا همه گردگیریها رو به من میدین؟طلایه چشمهاش رو با حرص بست: دیگه گولت رو نمیخورم، اون از مامانت که عین مردههای متحرک شده، این هم از تو، باید به ارباب بگم عوضتون کنه. دیگه واقعا گریهام گرفت:
طلایه خانم شما که از زندگی ما خبر دارین! چرا دوباره میخواین ما آواره بشیم؟
طلایه دستی به گردنش کشید: خیله خب این دستمال رو بگیرو پنجرهها رو تمیز کن. دستمال رو از دختری که کنارش ایستاده بود گرفت و بهم داد.
لینک دانلود رمان دار مکافات:
دانلود رمان دار مکافات به پایان رسید امیدواریم با دانلود این رمان عاشقانه لحظات شادی را تجربه کنید. ممنون از همراهی شما عزیزان
لینک منبع: