در این مطلب از مجله بانوان صورتی‌ها دانلود رمان سفید یخی را آماده کرده‌ایم، این رمان یکی از نوشته‌های زیبای فاطمه دشتی است که ژانری اجتماعی و پلیسی دار. پیشنهاد می‌کنیم با مطالعه خلاصه و قسمت کوتاهی از این رمان بیشتر با آن آشنا شوید.

دانلود رمان سفید یخی

دانلود رمان سفید یخی

خلاصه‌ای از رمان سفید یخی:

دختر رمان سفید یخی دختری است که فاقد احساسات است و بلد نیست بخندد، همچنین کسالت، اضطراب و دوست داشتن و حتی عصبانیت نمی‌دونه چیه، او از غم و نگرانی فقط اسمش را بلد است، این دختر بی احساس قصه ما، درگیر ماجرایی میشه که اون رو در مسیر کینه دیگران قرار می‌دهد. انتقام احساس قشنگی نیست اما شاید قربانی شدن بتواند این دختر را به بلوغ عاطفی‌اش برساند. شاید محبت دیدن در لحظات تنهایی بتواند این دختر را مجبور به درک احساسات کند.

مطلب پیشنهادی برای شما:

رمان جدید و خواندنی بلاخره پیدایت کردم

دانلود رمان سفید یخی

قسمت کوتاهی از رمان سفید یخی:

خوب مثل این که اشتباه کرده بودم. اختلاف سنی من و اون نوزده سال بود. با چشمانی شیشه‌ای و خالی از هر احساسی بدرقه‌اش کردم. وقت شام شد. منم مثل بقیه رفتم و دو کفگیر برنج با یه سیخ کوبیده و مقداری هم مخلفات گرفتم و مشغول خوردن شدم. چشمم روی غذام بود. فامیل‌های درجه یک همه دور یه میز گرد بزرگ جمع شده بودن و باهم خوش و بش می‌کردن. بین خاندان پدری من تنها عمه هما که عمه کوچیکم می‌شد آروم بود و بقیه زلزله‌های روزگار بودن. البته شوهر عمه هدی هم آدم آروم و سر به زیری بود. عمو هادی هم که هنوز مزدوج نشده بود و ما نمی‌دونستیم همسر آیندش یکی مثل خودش قرار بود بشه و یا مظلوم و آروم. رفتم پیش فامیل نشستم. یه دفعه جمع ساکت شد و من توجهی نکردم. یکم که گذشت دو باره عمو هادی جمع و گذاشت رو سرش و کامیار هم همش با وجود چشم غره‌های عمه هما، پس گردنی حواله‌اش می‌کرد. عموما این دو دوست صمیمی خیلی سرزنده بودن و کم‌تر از سنشون رفتار می‌کردن. زیاد می‌شد شوخی کنن و یا کسی رو سر به سر بزارن. بعد شام که همه رفتن و خودمونی‌ها موندن، پسرا کتشون رو در آوردن و روی مبل‌های راحتی ولو شدن. دخترا هم رفتن و لباسای مجلسیشون رو عوض کردن. بعد این که دخترا برگشتن، یه دفعه فائزه فریاد زد:

-بچه‌ها بیاین جرئت حقیقت، هیشکی هم حق مخالفت نداره.