رمان بنام سپیده رمانی با داستان بسیار زیبا و جالب است که در این مطلب از مجله بانوان صورتی‌ها برای کاربران کتاب‌خوان آماده کرده‌ایم. پیشنهاد می‌کنیم بعد از مطالعه خلاصه و قسمت کوتاهی از رمان، به دانلود رمان بنام سپیده بپردازید. با ما همراه باشید.

دانلود رمان بنام سپیده

دانلود رمان بنام سپیده

خلاصه‌ای از رمان بنام سپیده:

داستان رمان داستان زندگی دختری به نام سپیده است که سرنوشت با زندگی او بازی کرده و زندگی او را دچار اتفاقات بزرگی می‌کند. سرنوشت، این دختر را تغییر می‌دهد و او رامجبور به ترک شهر و دیار می‌کند.

دانلود رمان بنام سپیده

مطلب پیشنهادی برای شما:

برترین رمان‌های عاشقانه ایرانی

قسمت کوتاهی از رمان بنام سپیده:

راهش رو گرفت و رفت. منو حنانه به هم نگاه کردیم؛ هردومون شونه‌ای بالا انداختیم؛ و دلیل اینطور رفتار کردنش رو متوجه نشدیم. داشتیم به انتهای راهرو نزدیک می‌شدیم. قلبم بی‌امان؛ به سینه می‌کوبید. فک کنم فشارم افتاد بود؛ چون دستام یخ کرده بود. به در اتاق مدیریت که رسیدیم؛ حنانه دستای یخ زده‌ام رو محکم توی دستای گرمش فشار داد. سرش رو آورد بالا و با اطمینان بهم نگاه کرد. یکم آروم شدم با چند تا تقه به در وارد اتاق شدیم. یه اتاق تقریبا بزرگ که یه طرفش قفسه‌هایی پر از کتاب‌های رنگارنگ چیده شده بود. یه میز قهوه‌ای رنگ که صندلی پشتش بود. یه خانوم میان‌سال از جاش به احترام ما دو نفر بلند شد قد متوسطی داشت و هیکلی تو پر و یه خرده چاق ابروهای باریک و تتو مانند داشت با چشمای سبز که به صورت سفیدش خیلی می‌اومد دماغ و بینی‌اش خیلی کوچولو بود. عینک طبی به چشم داشت یه دست مانتو شلوار قهوه‌ای سوخته تنش بود و تیپ اداری داشت. دو طرف مانتو جیب‌هایی کرم رنگ داشت و خانومه یه مقعنه کرم روشن سرش بود که با رنگ پوستش هم خونی جالبی ایجاد کرده بود. چهره‌اش فوق العاده مهربون بود با لبخندی به سمتمون اومد یه مبل چرم دو نفره سمت چپ میزش بود به صندلی اشاره کرد با مهربونی گفت: خوش اومدین! بفرمایین بشینید.