در این بخش از مجله بانوان صورتی‌ها دانلود رمان آیدا و مرد مغرور را برای کاربران کتاب‌خوان مجله آماده کرده‌ایم. امیدواریم با مطالعه خلاصه و قسمت کوتاهی از این رمان، رمان آیدا و مرد مغرور را دانلود کرده و آن را بخوانید.

دانلود رمان آیدا و مرد مغرور

دانلود رمان آیدا و مرد مغرور

خلاصه‌ای از رمان آیدا و مرد مغرور:

داستان رمان آیدا و مرد مغرور همان‌طور که از اسمش پیداست داستان زندگی دختری شوخ، بذله‌گو و شیطون به نام آیدا است که این دختر در کودکی والدین خود را از دست داده و تحت سرپرستی عمویش زندگی می‌کند. آیدا در طی جریاناتی در سن کم مجبور به ازدواج با مردی مغرور و شکست خورده، مقرراتی و سخت‌گیر با فاصله‌ی سنی زیاد می‌شود که در این ازدواج با سختی‌ها و دردهای زیادی مواجه شده و تبدیل به دختری غمگین، افسرده و عاشق می‌شود…

دانلود رمان آیدا و مرد مغرور

قسمت کوتاهی از رمان آیدا و مرد مغرور:

باسختی چشمامو بازکردم به آرومی نشتم.. لبموگازگرفتم هنوز درد داشتم. لباس تنم بود، ی تیشرت صورتی و شلوار ستش.. رو تختی گوشه‌ی اتاق بود. به آرامی از تخت پایین آمدم لحظات سخت و دردآوری رو گذرونده بودم.. از در زدم بیرون آیدین روی اولین پله نشسته بود صورتشو با دستاش پوشونده بود.. خدایا داره گریه می‌کنه چکار کنم؟ کاری از دستم برنمی‌آد. آبروش اعتبارش همه در خطر بود. اگه این فیلم پخش بشه..؟ وای توی دانشگاه تو فامیل آیدین.. وای خدا نمی‌تونم خدایا خودت ی کاری بکن.. نمی‌تونم زجر کشیدن مرد زندگیمو ببینم.. اگه من نباشم همه چی حل می‌شه مثل ی روح رفتم تو حمام آیدین بعضی وقت‌ها با تیغ صورتشو می‌زد. ی تیغ برداشتمو نشستم زمین.. خدایا می‌دونم جام جهنمه ولی آیدین برام مهم‌تره.. با یه حرکت تیغ و کشیدم روی مچم.. اول سوزش و بعد خون فواره کرد.. این خون من بود که کف حمامو رنگی می‌کرد. آرزو می‌کنم قبل از مرگم یه باردیگه آیدینو ببینم.. بدنم داره بی‌حس می‌شه چشمام تار می‌شه.. در حمام باز شد صدای ناله‌ی آیدینو شنیدم محکم زد تو سرش…