دانلود رمان شاهزادگان

افرادی که رمان می‌خوانند معمولا دوست دارند رمان‌های متفاوتی را تجربه کنند و با قلم نویسندگان مختلف آشنا شوند. در این مطلب از مجله زنانه و دخترانه صورتی‌ها برای شما کاربران عزیز دانلود رمان شاهزادگان را آماده کرده‌ایم که امیدواریم مورد پسند شما قرار گیرد چون این رمان در عین عاشقانه بودن بسیار جالب و زیباست و با رمان‌های عاشقانه تفاوت بسیاری دارد.

دانلود رمان شاهزادگان

دانلود رمان شاهزادگان

خلاصه‌ای از رمان شاهزادگان:

“دو سرزمین” از سرزمین انسان‌ها و الف‌ها تشکیل شده. شاهزادگان این سرزمین هستند که داستان ما را رقم زده و دنیای‌شان را نجات می‌دهند. سوالی که ذهن شما را مشغول می‌کند، این است؛ چه‌طور؟

سال‌ها گذشته و کسی خون آشام‌های درنده را ندیده بود.خون آشام‌هایی که می‌خواستند دو سرزمین را به هر قیمتی شده به چنگ آورند. دنیای آن‌ها آرام بود و به دنبال دردسر نمی‌گشت. تا این‌که…

مقدمه‌ی رمان شاهزادگان:

همه‌ی ما یک شاهزاده‌ایم. با قدرت و اراده‌های استوار، که هر دشمن کوچک و بزرگ را از پا در می‌آورد. مهم نیست چه کسی به ما خیانت می‌کند، و کدامین کس تا آخر داستان با ما همراه است. قصه ما، قصه جنگ و خونریزی نیست؛ بلکه نشان دهنده اتحاد ماست. اتحادی که تا ابد، پابرجاست و روز به روز محکم‌تر می‌شود. اهمیتی ندارد که آینده چه نقش‌های برای‌مان کشیده است. زیرا، این است رسم شاهزادگان! بذارین اول یه توضیح بدم راجع به موجودات رمانم. الف موجوداتی بسیار باهوش و بادرایت و زیبا هستن که همه اونا رو با گوش‌های بلند و نوک تیزشون می‌شناسن. معمولا از حواس بسیار تیزی برخوردارن و نیمه جاودانن؛ یعنی به مرگ طبیعی نمی‌میرن مگر این‌که کشته بشن. اورک: اورک‌ها معمولا نماد شرارت هستن. توی تصمیم‌گیری عاجزن و از چهره‌ی خوبی برخوردار نیستن. بوی بدی می‌دن و حالت از دیدنشون به هم می‌خوره.

قسمتی از رمان شاهزادگان:

اوه! بوی این سوپ مثل وزغی که در باتلاق غلط زده بود، حالم را به هم زد. از سر میز بلند شده و به سمت پنجره‌ی قصر رفتم. برف همه جا را سفید کرده بود. چنین زیبایی فقط در زمستان امسال پیدا می‌شد. فردا پس از سه سال دوری بالاخره سیسیلیا از سفر به شهر جن بازمی‌گشت. نمی‌توانستم آن چهره‌ی دلربایش را تصور کنم. حتی در دوران کودکی زمانی که من با او برای چیدن توت‌های جنگلی، به باغ قصر می‌رفتم، ساعت‌ها او را از دور تماشا می‌کردم. هیچ‌گاه از یاد نمی‌برم زمانی که در مهمانی‌ها همه جذب آن چشمان سیاه رنگش می‌شدند. اکنون آرزویم این بود که او سریع‌تر آمده و مرا از این همه تنهایی و کسالت بیرون می‌آورد. نیمچه لبخندی زدم و با خود گفتم:

– تا اومدن سیسیلیا می‌خوای پشت این پنجره بمونی و کاری نکنی؟ این کار کاملا ناشدنی بود. من از آن‌که هیچ کاری انجام نداده و ساعت‌ها به آن شومینه قهوه‌ای رنگ و کهنه خیره شوم، متنفر بودم

شنلم را روی تنم محکم کرده و با عجله از قصر بیرون زدم. باد شدیدی از سمت شرق می‌وزید و باعث می‌شد که درختان بلوط با سرعت تکان بخورند. سوز سرما موجب شد تا شنل را بیشتر به خود پیچیده و دستانم را زیر آن مخفی کنم. خواستم از آن پله‌های سنگی پیچ در پیچ عبور کنم که درد در سینه‌ام فوران کرد. دوباره آن درد کهنه که گاهی اوقات به جانم می‌افتاد و مرا تا سرحد مرگ می‌کشاند. سعی کردم مانند دفعات قبل به آن اهمیتی ندهم تا درد تمام شود. درد شدیدی بود؛ ولی عادت باعث شده بود تا بتوانم در مقایسه با بار اول بیشتر آن را تحمل کنم. صاف ایستاده و به رفتنم ادامه دادم. خوشبختانه درد آن بسیار کمتر و قابل تحمل شد. از پله‌ها که پایین آمدم، با تمام وجود به سمت برف‌ها دویدم. حس خوب آرامش و آزادی هم‌زمان به من هجوم آوردند. همین طور که در حال و هوای خود آزادانه می‌دویدم، محکم به کسی برخورد کرده و به زمین افتادم. او یک شخص نیرومند بود که خود را در برابر او مثل پر کاهی بیش ندیدم. سرم را بالا آورده و با پادشاه الف‌ها رو به رو شدم. چهره‌اش همانند الف‌های دیگر بسیار زیبا بود. آن موهای تقریبا سفید با چشمان مشکی‌اش تضاد بسیار زیبایی بوجود آورده بود، او را بسیار دوست داشتنی‌تر می‌کرد. می‌شد در چشمانش برق تعجب را دید. شاید به این خاطر بود که مرا در آن سرما تنها دیده است و حتی سربازها هم به سمت من نمی‌آیند.

در ادامه می‌توانید بر روی لینک دانلود رمان شاهزادگان کیک کرده و رمان را دانلود کنید.

نویسنده رمان شاهزادگان:

می‌نویسنده این رومان عاشقانه معروف ELIFA می‌باشد.

لینک دانلود رمان شاهزادگان:

دانلود با لینک مستقیم

دانلود رمان شاهزادگان به پایان رسید امیدواریم از خواندن این رمان زیبا و متفاوت لذت برده باشید.

لینک منبع:

https://suratiha.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D9%84%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D9%85%D8%A7%D9%86-%D8%B4%D8%A7%D9%87%D8%B2%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%86/